• عامل سی و دوم: پرهیز از غر زدن و بهانه‌جویی

موضوع غر زدن و انتقاد کردن همیشه یکی از موضوعات بسیار بحث‌برانگیز در روابط میان همسران است. شیوه صحیح انتقاد کردن و رفع کاستی و نواقص در زندگی زناشویی بسیار مهم است که بهتر است به آن پرداخته شود.

 غر زدن خانم‌ها

غر زدن اصطلاحی است که تقریباً تمام مردان در وصف زنان به کار می‌برند، اما بسیاری از زنان منکر این مسئله هستند. آنها معتقدند فقط انجام کارهای ضروری را به مردان یادآوری می‌کنند، مانند کارهای روزمره‌ خانه، تعمیر وسایل یا لوازم شکسته و نظم و ترتیب دادن به آشفتگی‌های خودشان. غر زدن گاهی سازنده است.

اگر مرد غر بزند جامعه به چشم کاملاً متفاوتی به او می‌نگرد. مرد نباید غر بزند. مردان قاطع، رهبر و متفکرند و وقتی زنی چیزی را فراموش می‌کند با ملایمت به او یادآوری می‌کنند. البته مردان خرده می‌گیرند، موشکافی می‌کنند، ناله و شکایت هم سر می‌دهند، اما تمام اینها را به خاطر خود زنان انجام می‌دهند. تکرار نصایحی چون «قبل از رانندگی نقشه را بخوان! چند بار باید این حرف را بزنم؟» و «نمی‌شود ظاهرت را مرتب کنی؟» نشان می‌دهد که آنها در زندگی همسر خود حضور دارند و مهم‌تر اینکه به او اهمیت می‌دهند.

زنان احساس می‌کنند غرزدن توجه آنها را نشان می‌دهد، اما مردان احساس کاملاً متفاوتی دارند. زن، مرد را به خاطر پرت کردن حوله‌ خیس روی تختخواب، درآوردن جوراب‌ها و رها کردن آنها در گوشه و کنار خانه و فراموش کردن بردن کیسه زباله به خارج از خانه سرزنش می‌کند. زن می‌داند که با سرزنش کردن مرد را می‌آزارد، اما معتقد است با تکرار دوباره‌ دستورالعمل‌ها می‌تواند آنها را ملکه‌ ذهن مرد کند. زن احساس می‌کند شکایت‌هایش بر حق است؛ بنابراین در حین اینکه می‌داند آزار دهنده است، بر ادامه‌ سرزنش و شکایت پا ‌فشاری می‌کند. دوستان زن مانند خود او این تکرارها را غر زدن نمی‌دانند. آنها مرد را یک موجود تنبل، ژولیده و نامرتب می‌شمارند و با دوست ستمدیده خود همدردی می‌کنند.

معمولاً وقتی زن شروع به تکرار فرمان‌هایش می‌کند، ذهن مرد فقط یک چیز را می‌شنود: «غر زدن». تکرار مداوم دستورها همچون شیرِ آبی که چکه می‌کند به مرور در روح مرد حفره‌ای عصبی ایجاد می‌کند و او را به طغیان می‌کشاند. مردان سراسر دنیا غر زدن را در ابتدای فهرست چیزهای مورد تنفرشان قرار می‌دهند.

وقتی غر زدن از کنترل زن خارج می‌شود رابطه‌ او با دیگران دستخوش تغییرات نامطلوبی می‌شود. مرد او را بیش از پیش نادیده می‌گیرد و این نادیده انگاشته شدن بر آتش خشمش می‌افزاید. در این حالت زن احساس تنهایی، خشم و بیچارگی می‌کند. وقتی غر زدن از حد افزون شود رابطه‌ زن و شوهر از هم می‌پاشد. از دید مرد غر زدن یک یادآوری پیوسته، غیر مستقیم و منفی درباره کمبودها و چیزهایی است که او انجام نداده است. این غرغرها بیشتر در پایان روز و هنگامی که مرد نیاز به آرامش و خلوت کردن با خود دارد اتفاق می‌افتد.

هر چقدر زن بیشتر غر بزند، همسرش بیشتر در پس دیوارهای دفاعی خود عقب می‌نشیند و زن بیشتر خشمگین می‌شود. دیوارهای دفاعی مرد شامل روزنامه، رایانه، کارهای نوشتنی، صورت جدی و گرفته، کم‌حافظگی، کری مصلحتی و کنترل تلویزیون هستند. هیچ کس دوست ندارد در معرض خشم، پیام‌های مبهم و غیرمستقیم، سرزنش و انتقاد قرار بگیرد، مرتب به گلایه‌های دیگری گوش دهد و مرتب احساس گناه کند. مرد وقتی با غرزدن بی‌پایان زن روبه‌رو می‌شود، با خشم و عصبانیت او را تنها می‌گذارد. وقتی زن احساس تنهایی، انزوا و نادیده انگاشته شدن می‌کند، بیشتر رنج می‌کشد. غر زدن بیشتر زن باعث تنهایی بیشتر او می‌شود.

تحقیقات نشان داده است کسانی که تمام‌وقت کار می‌کنند، نسبت به کسانی که مدت زمان زیادی تنها در خانه می‌مانند، کمتر غر می‌زنند. شاغل بودن و انجام کارهای مهم باعث می‌شود افراد احساس اهمیت کنند و بدانند سعی‌شان از سوی دیگران درک شده است و مورد قدردانی قرار می‌گیرند.

همین طور زنان خانه‌داری که از بودن در خانه لذت می‌برند، از خلق فضایی تمیز و راحت، پختن غذاهای خوب و سالم و پرداختن به مسائل افراد خانواده احساس غرور می‌کنند و شوهرانشان از آنها تشکر و قدردانی می‌کنند، تمایلی به غر زدن ندارند.

کسانی که از شغل خود در اداره راضی نیستند و آن را ملال انگیز و تکراری می‌دانند و کسانی که از بودن در خانه ناراحت می‌شوند تمایل به غر زدن دارند.

برخی زنان احساس می‌کنند زندگی‌شان اهمیتی ندارد و چیزی جز تکرار نیست. چند سال شستن لباس، جارو کردن، تمیز کردن آشپزخانه، منظم کردن رختخواب‌ها، خرید کردن و غذا پختن، مغز را کرخت و سست می‌کند. اگر به این فهرست، بچه‌های بازیگوشی را بیفزایید که طی 10 دقیقه تمام شست و شو و آب و جاروی صبح تا شب مادر را تباه می‌کنند، می‌توانید غر زدن زن خانه‌دار را درک کنید. او در پایان یک روز کاری انتظار توجه و قدردانی دارد و وقتی این توجه را نمی‌یابد به غر زدن متوسل می‌شود.

زن شاغل وقت یا انرژی غر زدن ندارد. برای او حرفه تصویر بزرگتری از زندگی خانواده‌اش است. او در محل خود ستایش، تقدیر، پذیرش و پیشنهادات دلچسب دریافت می‌کند و به همین دلیل غرق توجه به شغل و حرفه خود می‌شود. اگر همسرش سهم خود از وظایف خسته کننده‌ روزمره را انجام ندهد او یا خدمتکار استخدام می‌کند یا این قصور را نادیده می‌گیرد.

 زنان عاشق، غر نمی‌زنند. در اوایل ازدواج آنها چنان غرق تصاویر عاشقانه‌ همسر و نقشه کشیدن برای ربودن قلب او هستند که توجهی به لباس‌های کف اتاق یا بشقاب‌های جمع نشده‌ روی میز صبحانه ندارند. مردان نیز در اولین روزهای ازدواج مشتاق انجام وظایف برای جلب توجه و رضایت زنان هستند. پس در اوایل رابطه نه مرد و نه زن، نیازی به غر زدن ندارند. زنانی که بیش از حد غر می‌زنند همسران یا مادرانی هستند که به ستوه آمده‌اند، تنها و ناامید و احساس می‌کنند کسی آنها را دوست ندارد و قدر زحماتشان را نمی‌داند.

یکی از راه‌حل های این مشکل قدردانی از زن خانه‌دار برای انجام وظایف روزمره‌ خانواده است.

غر زدن مدام، نقابی است بر یک مشکل ارتباطی عمیق. وقتی زنان یاد بگیرند منظور خود را مستقیم بیان کنند، مردان بهتر و آماده‌تر پاسخ می‌دهند. زنان باید بدانند نظام مغزی مردان ساده‌تر است. مردان به ندرت به مفهوم نهفته در جملات و عبارات همسران خود دست می‌یابند. وقتی مرد و زن به این حقیقت برسند، ارتباط ساده‌تر می‌شود و نیاز به غر زدن منتفی می‌شود. مرد باید بداند زن برای رهایی از تنش و اضطراب نیازمند حرف زدن است، نه رسیدن به راه حل و شنیدن پند و اندرز.

زن نیز باید بداند سکوت مرد به معنای عدم عشق او نیست. سکوت مرد یعنی اینکه او با خود خلوت کرده است.[1]

مرد باید متوجه باشد که زن نیاز مبرمی به برآوردن نیازهای عاطفی‌اش دارد، برآوردن این نیاز بیش از برطرف کردن سایر نیازهایش، برای او ارزشمند است. زن بر خلاف مرد، با صحبت کردن سبک می‌شود و با بازگو کردن اضطراب‌ها، غصه‌ها و نگرانی‌هایش آرام می‌گیرد. این نکته ای است که مرد توجه زیادی به آن نمی‌کند. در حالی که می‌تواند با هم‌کلامی و گفتگو با همسرش به او کمک کند تا به راحتی احساسات منفی و نارضایتی‌اش را بیان کند و از این طریق بار هیجانات منفی او را کاهش دهد. مثلاً به او بگوید: «می‌دانم ناراحتی»، «حق با توست»، «به نظر تو چه کار کنم تا اوضاع بهتر شود».

 حتی گاهی ارتباط غیرکلامی برای کاهش سریع تنش همسر لازم است. مثلاً شوهر می‌تواند  به چشمان همسرش نگاه کند یا دستان او را بگیرد.

مردان برای رهایی از سوء‌تفاهم و غر شنیدن بهتر است این نکته را به یاد داشته باشند که یک زن دوست دارد همسرش درست به صحبت‌هایش گوش دهد.

زنان اگر ضعف جنسی نداشته باشند، کمتر غر میزنند و به مجموعه داشته‌های خود راضی هستند، دنبال خودنمایی‌های حاشیه‌ای نیستند و در نتیجه به افسردگی هم دچار نمی‌شوند.

زنانی که در این بُعد ضعیف هستند به ‌خاطر احساس خودکم بینی و ضعف درونی به سراغ آرایش‌های نامتعارف و خودنمایی‌های عجیب و غریب می‌روند.

اگر در جامعه، ضعف جنسی زنان بر طرف شود و غذای آنها‌ تقویت شود، احساس رضایت قلبی و قدرت اعتماد به نفس آنها بالا می رود و کارهای نامتعارف از آنها مشاهده نخواهد شد. برای متعادل کردن زنان نامهربان و پرگله، باید غذای جنسی آنها را قوت بخشید و بتوانید آنها را مرتباً به مرحله اوج لذت جنسی (ارگاسم) برسانید. باید به طور مداوم به آنها خوراک گرم، به خصوص شام گرم، بدهید. خوردن کاچی در این زمینه مؤثر است. برای تهیه کاچی اگر آرد گندم واقعی را در روغن حیوانی به طور آرام تفت دهید و آن را با شیره انگور یا عسل شیرین کنید بهترین نوع کاچی خواهد بود.[2]

 بهانه‌جویی آقایان

بعضی از مردان ایرادگیر و بهانه‌جو هستند. در خانه مدام ایراد می‌گیرند و در مقابل هر چیز کوچکی غر می‌زنند، چرا فلان چیز سر جایش نیست؟ چرا اینجا کثیف است؟ چرا ناهار دیر حاضر شد؟ چرا غذا شور است؟ اگر گلدان را آنجا گذاشته بودی بهتر بود و صدها‌ ایراد کوچک و بزرگ دیگر. بعضی از مردان آنقدر در این باره سختگیری می‌کنند که راحتی خود و خانواده‌شان را فدای آن می‌کنند، حتی گاهی حاضر می‌شوند اساس پیمان مقدس زناشویی را به خاطر آن متزلزل کنند.

البته ما منکر این موضوع نیستیم که مرد حق دارد در کارهای منزل ‌دخالت و امر و نهی کند، اما مرد که مدیر و سرپرست‌ خانواده است ‌باید جانب احتیاط و عقل و تدبیر را هیچ‌گاه از دست ندهد. اگر خواست در کارهای منزل دخالت کند باید عاقلانه و به طور صحیح انجام گیرد تا مؤثر واقع شود.

چون مرد آنقدر فرصت ندارد که در تمام کارها دخالت کند و اصولاً در این زمینه تخصصی ندارد، صلاح است که کارهای خانه‌داری را در اختیار همسرش قرار دهد و دراین باره به او آزادی بدهد که طبق ذوق ‌و سلیقه خود خانه را اداره کند. اگر هم دراین باره نظری دارد، با نرمی و مهربانی و نه با زور و تحکم، آنها را به‌ همسرش تذکر دهد و از او بخواهد که نظر و سلیقه او را نیز رعایت کند.

وقتی زن از سلیقه شوهرش اطلاع یافت، اگر خردمند باشد و به‌ خانه و زندگی علاقه داشته باشد سعی می کند که اسباب رضایت او را فراهم کند و اگر بعضی از کارهای منزل را طبق سلیقه خود نیافت، می‌تواند با نرمی و ملایمت و زبان خوش همسرش را متذکر سازد.

در این صورت موقعیت و احترام مرد محفوظ می‌ماند و پیشنهاداتش تا حدودی قبول می شود؛ زیرا اکثر بانوان خانه‌دار حاضرند دخالت‌های مرد را در صورتی ‌که گاه‌گاه و به طور استثناء باشد بپذیرند، اما ‌اگر به صورت ایراد و بهانه‌جویی و غرزدن های دائمی در آمد نه تنها تأثیر نخواهد داشت،‌ بلکه ممکن است نتیجه معکوس بدهد. در نتیجه شخصیت ‌شوهر در نظرش کوچک شده و به حرف هایش ‌‌بی‌اعتنا خواهد شد. حتی به ایرادهای به‌جا و بسیار مهم او هم اعتنا نخواهدکرد. پیش خود فکر می‌کند که من هر کاری انجام بدهم در نهایت او ایراد می‌گیرد و غر می‌زند. پس چه لزومی دارد که برای جلب رضایت او زحمت‌ بکشم؟ به این ترتیب زن کم‌کم از خانه‌داری و شوهرداری دلسرد می‌شود. ممکن است ‌به قصد انتقام و مقابله به مثل، به ‌ایراد و بهانه‌جویی نیز متوسل شود.

در این صورت محیط خانه که باید کانون انس و استراحت ‌باشد به‌ صورت میدان نبرد و کشمکش‌های دائمی تبدیل خواهد شد. ممکن است از ایراد و غرزدن های دائم طوری به ستوه آید که طلاق و جدایی را ترجیح دهد و کانون مقدس زناشویی را از هم بپاشد. زن هر چقدر هم عاقل و بردبار باشد، در نهایت از ایراد و تحقیرهای پی در پی خسته خواهد شد.[3]

فراهم کردن زمینه انتقاد از همسر

  1. آماده‌سازی اوضاع: با دقت شریک زندگی خود را برای شنیدن و پذیرش انتقادی که به موجب آن باید در رفتارش تغییری به وجود آورد، آماده کنید. بهتر است که با برنامه‌ریزی دقیق و در زمانی مناسب، خواسته خود را مطرح کنید.
  2. ستایش خوبی‌ها: همیشه ابتدا همسرتان را به دلیل خوبی‌هایش بستایید و بعد از او انتقاد کنید.
  3. صراحت: آنچه را خواهان تغییرش هستید با صراحت بیان کنید. بیان شما باید صریح، کوتاه، دقیق، مؤدبانه، صحیح و پرمحتوا باشد.
  4. تقاضای پیشنهاد: از او بخواهید خود درباره این انتقاد سخن بگوید و برای برطرف کردن آن، راه حلی پیشنهاد کند.
  5. ارائه پیشنهاد: اگر همسرتان پیشنهاد قابل قبولی ارائه نکرد، شما پیشنهادی ارائه دهید و قبل از ارائه، از او بپرسید که آیا حاضر است پیشنهاد شما را بشنود. اگر موافق بود، آنگاه پیشنهاد خود را مطرح کنید.
  6. انتقاد کتبی: ممکن است ترجیح دهید که انتقاد خود را با نوشتن انجام دهید. این نه تنها کار بدی نیست، بلکه گاهی بسیار لازم و مناسب است؛ زیرا نوشتن به شما کمک می‌کند که برای رساندن پیام خود، از کلمات مناسب استفاده کنید. این روش باعث می‌شود شریک زندگی‌تان با عیب و اشکال خود جدی‌تر روبه‌رو شود و حالت دفاعی به خود نگیرد.
  7. در صورتی که از یک رفتار همسرتان ناراحت هستید فقط درباره همان رفتارش سخن بگویید نه چند رفتار. انتقاد همزمان درباره چند رفتار، سبب بروز حالت دفاعی در مردان می‌شود؛ زیرا کل شخصیت خود را در معرض تهدید و زیر سؤال رفتن می‌بینند. از طرف دیگر مرد با توجه به طبیعت مردانه خود دوست دارد فرد مفیدی باشد و با کارهایی که انجام می‌دهد احساس ارزش و قدرت کند. به همین دلیل با انتقادتان از چند رفتار وی، احساس حقارت و بی‌ارزشی می‌کند و شما را به قدرناشناسی متهم می‌کند. پس صحبت شما نه تنها برای خودتان سودی ندارد، بلکه باعث رنجش شوهرتان نیز می‌شود.

 همزمان با صحبت یا انتقاد کردن کار دیگری انجام ندهید، مثلاً هنگام ظرف شستن یا جارو کردن از مرد انتقاد نکنید. به خاطر داشته باشید که مردان قدرت تمرکز بر چند کار را ندارند، پس بهتر است به جای غر زدن به همسرتان، منظور خود را به صراحت بیان کنید. این کار به برآورده شدن خواسته‌هایتان کمک می‌کند. ضمن اینکه به یاد داشته باشید مردان متوجه بهانه‌جویی‌های غیرمستقیم و کنایه‌های زنان نمی‌شوند.

بنابراین زن و شوهر در عین حال که می‌توانند عیوب یکدیگر را شناسایی کنند، به یکدیگر تذکر دهند و برای رفع آنها بکوشند، باید مراقب باشند روحیه عیب‌جویی از یکدیگر را پیدا نکنند. چنین روشی باعث ایجاد تنش و کشمکش مستمر در زندگی خانواده و تزلزل در بنیان آن خواهد شد.

رنجش‌های کوچک، می‌تواند عشق را نابود کند. می‌توانیم بگوییم که مسائل کوچک، بسیار تشدید کننده اختلافات است و می‌تواند به اختلافاتی چاره ناپذیر تبدیل شود.

جالب اینجاست که گاهی دو نفر با تمام نیرو برای غلبه بر مشکلات اصلی می کوشند، اما مشکلات کوچک آنان را مغلوب می‌کند؛ چیزهای بیاهمیتی که فرصت وخیم‌تر شدن یافته است.

راه از بین بردن این اختلافات کوچک، تفکر منطقی، گذشتن از مسائل کم اهمیت و رسیدن به تفاهم است. عاقلانه است، هرچند وقت یک بار خانه دل را از مسائل پیش پا افتاده و کوچک پاکسازی کنید.

پس منطقی فکر کنید و نگذارید مسائل و اختلافات کوچک در زندگی ذره ذره پیوند عاطفی شما را پاره کند. خود را جای همسرتان بگذارید و گاهی دنیا را از نگاه او ببینید.

نکته پایانی اینکه قبول کردن و پذیرفتن همسر با تمام نقاط ضعف و قوتش به او این امکان را می‌دهد که خودش باشد و در صورت لزوم و توان، این خود را توسعه دهد. وقتی همسرتان را آن گونه که هست پذیرفتید بارهای اضافی از دوشتان برداشته می‌شود. پذیرفتن یک فرد با همه ویژگی‌هایش به شما آرامشی عطا می‌کند که غرغر و گلایه و شکایت نمی‌کند.

[1]. ر.ک: چرا مردان دروغ می‌گویند و زنان گریه می‌کنند، باربارا و آلن‌پیز، ترجمه: ناهید رشید- نسرین گلدار، ص 21-53.

[2] . حکیم حسین خیراندیش.

[3]. همسرداری، ابراهیم امینی، ص 67- 69.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا