• عامل سی و یکم: دوری از خودخواهی

ریشه بسیاری از اختلافات و ناسازگاری‌ها غرور و خودپسندی است. خودپسندی صفتی است که محبت را از بین می‌برد. خودپسند به کسی گفته می‌شود که تنها گفتار، کردار، فکر و نظر خود را بپذیرد و نظر صحیح دیگران را قبول نکند. کسی که معتقد است توانایی‌ها و امتیازات خاصی دارد که دیگران کاملاً از آن بی‌بهره‌اند، دچار خودخواهی و غرور شده است و در رفتار با دیگران نیز خود را از آنان برتر می‌داند. به همین دلیل است که داشتن امتیازات و ویژگی‌های خاصی مانند تحصیلات بالا، تعلق داشتن به خانواده‌های اصیل و شریف، بهره‌مندی از زیبایی ظاهری، قدرت، مال و ثروت، شهرت و… برای افرادی که فاقد درک صحیح از موقعیت‌ها هستند، می‌تواند تشدید کننده حالت خودخواهی آنان باشد.

حال تصور کنید در خانواده، که باید محل آسایش و آرامش و تواضع و گذشت باشد؛ اگر زن یا شوهر یا هر دو آنها تنها در اندیشه آسایش و رفاه خود باشند و هیچ توجهی به خواسته‌های دیگری نداشته باشند چه اتفاقی می‌افتد؟

اگر زن و شوهری هر دو خودپسند باشند و مدام در مدح و ستایش خوبی‌ها و ارزش‌های خود سخن بگویند، بی‌تردید زوج دلخواهی نخواهند بود. چنین زوج‌هایی هر کدام یک سر طناب را در دست دارند و آن را به سوی خود می‌کشند تا ببینند کدام یک قوی‌ترند. اگر زنی در مقابل همسرش خود را بالاتر بداند و یا مردی به زنش منیت داشته و تکبر بورزد، حاصلش سردی و از بین رفتن صفا و صمیمیت است.

در دنیای کوچک خانواده که مهم‌ترین روابط انسانی در آن مستقر شده است، خودپسندی می‌تواند به سادگی تفاهم میان زن و مرد را از میان بردارد، پایه‌های عشق و محبت را سست کند، صفا و بی‌ریایی را کنار بزند و مانع ایجاد شراکت زندگی شود. از شاخه‌های خودپسندی، لجاجت، توقعات بیجا و انتقاد ناپذیری است. زندگی نیازمند گذشت و ایثار است. اینکه انسان به خاطر رفاه و آسایش دیگران از خواسته‌های خود بگذرد، به دیگران محبت کند، به خواسته‌های آنان توجه کند و دقت کند تا مشکل حل نشده‌ای باقی نماند.[1]

اگر افراد بخواهند روابط زناشویی سالمی داشته باشند، باید از همسر خود بپرسند چه چیزی می‌خواهد و همچنین خواسته‌های خودشان را به او بگویند. البته این درخواست شامل همه مسائل می‌شود و روابط خصوصی هم استثنا نیست. برای ایجاد صراحت در زندگی بهتر است همسران به هم بگویند چه توقعاتی از یکدیگر دارند. اگر احتیاجات خود را مستقیم به همسر خود بگویند و از او بخواهند که به آنها توجه کند، نه خودخواهی است و نه به غرور خود لطمه‌ای زده‌اند. اصولاً زن و شوهر باید همه چیز را خیلی راحت با هم در میان بگذارند و از هم خجالت نکشند. بی‌شک کسی که از همسرش خجالت می‌کشد، از همه شرم دارد و کسانی که از همه شرم داشته باشند، مدام حق خود را پایمال خودخواهی و غرور دیگران می‌کنند.

زندگی مشترک هنگامی با شادی و خوشبختی توأم می‌شود که طرفین نیازهایشان را با یکدیگر در میان گذاشته باشند. در غیر این صورت کم‌کم پرده‌ای سیاه و ضخیم بین زن و شوهر قرار می‌گیرد که به مرور زندگی را برای آنان تلخ و تلخ‌تر می‌کند. همسرانی که سطح توقعشان از زندگی بالاست و بر مبنای تخیلات و خودخواهی‌های نابجا قرار دارد، چون هرگز مانند فرد موفق در این دنیای بزرگ به همه آنچه می‌خواهند نمی‌رسند، همواره خشمگین و پژمرده‌اند. زندگی کردن در قالب و اندازه‌ای که دیگران برای انسان معین کنند طاقت‌فرساست. در حالی که انسان مجبور نیست در این قالب های قرار دادی زندگی کند.

یکی دیگر از موارد خودخواهی این است که انسان به همسر خود بی‌توجه باشد و به طور کلی وجود او را جدی نگیرد. این حالت زهری است که روابط زناشویی را مثل هر رابطه دیگر مسموم می‌کند. وجود چنین صفتی در خانواده، عشق و محبت را می‌کشد و امکان هر نوع سازش و صفایی را از بین می‌برد.[2]

[1] . اسرار خوشبختی، نسرین مهدوی، ص 134؛ مشاوره و روان‌درمانی خانواده با رویکرد فرهنگ ایرانی، سید مهدی حسینی، ص 123.

[2]. الفبای زندگی مشترک، مینا علمدار، ص87-95.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا