• عامل بیست و سوم: ارتباط با خانواده همسر

محبت و احترام به خانواده همسر می‌تواند بر کیفیت رابطه با همسر بسیار اثرگذار باشد. مرد یا زنی که به ‌راحتی و بدون حساسیت و حتی با میل و رضایت، بتواند رابطه مناسبی با خانواده همسرش برقرار کند، در جلب محبت همسر موفق‌تر است؛ زیرا ارتباط رضایت‌بخش با خانواده پدری، برای سلامت روانی افراد لازم است.[1]

 اهمیت و ضرورت ارتباط با خانواده همسر

معمولاً در کشورهای شرقی و به‌ ویژه کشورهای اسلامی وقتی دو فرد با هم ازدواج می‌کنند، پیوند صرفاً بین آن دو برقرار نمی‌شود، بلکه وصلت میان دو خانواده صورت می‌گیرد. در جریان شکل‌گیری ازدواج هر خانواده نقش حیاتی ایفا می‌کند. آنها به ارتباط با عروس و داماد خود علاقه دارند و لازم می‌بینند که با آنان دید و بازدید داشته باشند.

 آثار مثبت معاشرت با خانواده همسر

الف) حفظ بهداشت روانی، سبکباری، امنیت خاطر، شادکامی

مطالعات نشان می‌دهد همسرانی که پس از ازدواج،‌ با خانواده‌های خود رفت‌ و آمد می‌کنند،‌ سلامت روانی یکدیگر را تضمین می‌کنند.در واقع وقتی‌ که به دیدار خانواده‌ها می‌روند، با صحبت کردن درباره مشکلات و ارائه راه‌حل‌ها، فشارهای روانی کاهش می یابد و هر دو طرف احساس سبکی می‌کنند. گاهی مرد یا زن به بهانه اینکه همسرش «دهن بین» است، دیگر اجازه رفت ‌و آمد با خانواده‌اش را به او نمی‌دهد. در این حال هم همسرش و هم‌ خانواده او آرامش و امنیت خاطر خود را از دست می‌دهند.

شادی والدین وقتی بیشتر می‌شود که فرزندشان سخن از زندگی رضایت‌بخش با همسر خویش به میان آورد. حضور نوه‌ها نیز بر میزان شادی آنان می‌افزاید و آمدن آنها به خانه مادربزرگ و پدربزرگ و هیاهوی بازی‌های آنان، خانه‌هایشان را پرنشاط می‌کند.

ب) رشد و بالندگی اجتماعی

خانواده‌هایی که ارتباطات اجتماعی و خانوادگی دارند، نقش مهمان و میزبان و آداب پسندیده مربوط به آن را فرامی‌گیرند. زوج جوان و فرزندان آنان نیز در پرتو این مراودات با مهارت‌های اجتماعی بیش از گذشته آشنا می‌شوند. آنها چگونگی دستیابی به انسجام خانوادگی و فامیلی را می‌آموزند و در سختی‌ها به داد یکدیگر می‌رسند. حضرت علی (ع) می‌فرماید: «فامیل به‌ منزله بال ‌و پر هستند که می‌توانی با آنها پرواز کنی».[2] پس می‌توان نتیجه گرفت افرادی که ارتباط خود را با فامیل قطع می‌کنند، در واقع بال ‌و پر خود را می‌شکنند و قدرت پرواز خویش را از دست می‌دهند. از این ‌رو اگر خانواده‌ای بخواهد اوج بگیرد، باید برای صله‌ رحم ارزش و اهمیت ویژه‌ای قائل باشد.

ج) پر کردن اوقات فراغت

گاهی فرد در خانه خود تمایل به انجام هیچ کاری ندارد و دچار بی‌حوصلگی و بی‌برنامگی می‌شود. در این گونه مواقع، دید و بازدید فامیلی می‌تواند به نحو سازنده‌ای به پر کردن اوقات فراغت کمک کند و افراد را از خمودی بیرون آورد و به آنها روحیه تازه‌ای ببخشد.

د) برخورداری از حمایت‌های فکری فامیل و تجربیات بزرگترها

رفت‌ و آمد و ارتباط با خانواده‌ها بعد از ازدواج می‌تواند به تجربه همسران جوان در اداره زندگی بیفزاید. گاه مشکلاتی درون خانواده ظهور می‌کند که زن و شوهر جوان از عهده مقابله با آن برنمی‌آیند؛ بنابراین باید از راهنمایی‌ها و اندیشه‌های فامیل برخوردار شوند. می‌توان در جلسات مهمانی از مساعدت‌های فامیل و نیز راهنمایی‌های آنان بهره جست و از تجارب غنی و ارزشمندشان استفاده و مسائل و مشکلاتی که پیش می‌آید را حل ‌و فصل کرد. در گذشته افراد مسن فامیل نقش مشاوران خانوادگی را ایفا و در مقام یک مشاور تجربی، زوج جوان را راهنمایی می‌کردند. به همین منظور لزوم دیدار با خانواده خود و همسر و ابراز برخی مسائل و همدلی و راهنمایی خواستن از آنان برای رسیدن به آرامش روانی و شادی و نشاط خانواده‌ها احساس می‌شود.

 دخالت خانواده‌ها

برخی از افراد به این دلیل با خانواده همسر خویش مراوده ندارند که احساس می‌کنند والدین همسرشان در زندگی آنها دخالت می‌کنند. البته گاهی برخی از آنان تفاوت بین مداخله و راهنمایی را نمی‌دانند، حال ‌آنکه بین این دو تفاوت‌های فراوانی است.

در کشور ما والدین قابلیت دخالت مثبت و منفی را در همه مراحل زندگی فرزندان حتی زمانی که آنها مستقل شده‌اند، دارند. اوضاع فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعه نیز به این مسئله دامن می‌زند. متأسفانه دخالت‌های بیجا و نادرست والدین سبب بروز مشکلات زیادی برای زوجین می‌شود. دخالت خویشاوندان در زندگی زناشویی افراد، از عواملی است که استقلال خانواده را خدشه‌دار می‌کند و آن را به‌ طرف ناسازگاری و نبود تعادل سوق می‌دهد.

البته این نکته را نیز باید در نظر گرفت که پدر و مادری که سال‌ها فرزند خود را بزرگ و تربیت‌ کرده‌اند، نمی‌توانند به‌ یکباره پس از ازدواج او را رها کنند. آنها می‌خواهند در زندگی مشترک هم نصایحی برای فرزندانشان داشته باشند. اگر پدر و مادر هیچ دخالتی نکنند باید تعجب کرد. نکته اینجاست که دختر و پسر جوان باید این دخالت‌ها را مدیریت کنند. گاهی هم ممکن است اقوام و خویشان روی مرز باریکی میان کمک و دخالت در حرکت باشند، اما اینکه در کدام طرف این تعادل حرکت کنند، اغلب به حس و حالی که زن یا مرد در آن لحظه دارد و اینکه اقوام کدام ‌یک از آنها هستند بستگی دارد.

 مرز باریک دخالت و دلسوزی

گاهی از جانب اطرافیان توصیه‌هایی به همسران جوان می‌شود که بسیار مفید است. بنابراین آنها نباید این توصیه‌ها را دخالت بیجا بدانند. دیگران ممکن است از تجاربی برخوردار باشند که برای زندگی زوج جوان مفید باشد. پس بهتر است ابتدا به صحبت‌ها و توصیه‌های دیگران گوش کنند، اما این گوش کردن به معنای اجرای حتمی آن توصیه‌ها نیست. هر شخصی حق دارد برای زندگی خود تصمیم بگیرد، حتی اگر این تصمیم از نظر دیگران اشتباه باشد. اطرافیان در حد گوشزد کردن عواقب تصمیم می‌توانند به او کمک کنند، اما باید تصمیم نهایی و مسئولیت عواقب آن را به عهده خود فرد بگذارند.

به ‌طور کلی دخالت‌های والدین در زندگی زوج را می‌توان به دو دسته دخالت پسندیده یا کمک‌رسان و دخالت ناپسند و ویرانگر تقسیم کرد.

دخالت‌های پسندیده مانند کمک‌های مالی در حد متعارف، مشاوره‌های صحیح و اصولی هنگام اختلاف، حمایت‌های معنوی از زوج و مواردی از این قبیل است، اما هنگامی ‌که دخالت‌ها از حد متعارف خود بالاتر برود قطعاً ناپسند می‌شود و مقدمات ویرانی و جدایی زندگی زوج را فراهم می‌کند.

فرهنگ جامعه ما به شکلی است که فرزندان تا حد زیادی درگیر روابط عاطفی با والدین خود هستند؛ گرچه این نوع از روابط در جای خود بسیار مهم و عامل استحکام خانواده‌هاست، اما هنگامی که والدین دخالت‌های بیش ‌از اندازه خود را وارد زندگی متأهلی فرزندان خود می‌کنند. این رابطه عاطفی، منفی قلمداد می‌شود.

 علت دخالت اطرافیان در زندگی زوج

  1. وابستگی‌های زوجین

امروزه با توجه به اوضاع جامعه کمتر جوانی می‌تواند زندگی خود را بدون حمایت‌های والدین خود شکل بدهد. بسیاری از جوانان برای شروع زندگی مستقل نیازمند حمایت‌های خانواده‌های خود هستند؛ این حمایت‌ها در ابتدا مثبت، ارزنده و مطلوب است. این کمک باید محدود باشد نه اینکه فرد در همه مسائل زندگی به خانواده خود وابستگی داشته باشد. متأسفانه برخی از زوجین مسائل مالی خود را کاملاً به عهده خانواده خود یا والدین همسر می‌گذارند. این مسئله علاوه بر وابستگی مالی زوجین، باعث می‌شود راه برای دخالت اطرافیان هموار شود.

  1. نداشتن استقلال شخصیت

برخی همسران بیشتر در معرض دخالت‌های اطرافیان هستند، چون خصوصیات شخصیتی و رفتاری آنها باعث می‌شود دیگران و به ‌ویژه والدینشان نتوانند به آنها اعتماد کنند؛ در نتیجه تصور می‌کنند بهتر از خود جوان، صلاح فرزندشان را تشخیص می‌دهند. این افراد هنوز به استقلال کامل شخصیتی نرسیده به ازدواج زودهنگام یا اجباری تن داده‌اند؛ بدون آنکه در کسب مهارت‌های زندگی و اجتماعی موفق باشند و توانایی تشخیص خیر و صلاح خود را کسب کنند.

  1. والدین نگران

خصلت مشترک بیشتر والدین، نگرانی از وضعیت زندگی و آینده فرزندان است. گاه این نگرانی‌ها مخصوصاً پس از ازدواج شدیدتر می‌شود و به ‌صورت سر زدن‌های مکرر، بازخواست‌ها و اعمال عقاید بروز می‌کند.

  1. مسئولیت‌پذیر نبودن زوجین

گاهی علت دخالت خانواده‌ها، مسئولیت‌پذیر نبودن فرزندانشان است. ممکن است زن یا مرد با رفتاری نسنجیده باعث نگرانی والدین شوند. وقتی زوجین با سرسری گرفتن کارها، پیگیری نکردن مسائل مهم زندگی و بی اعتنایی رفتار می‌کنند، والدین و اطرافیان به خود اجازه دخالت در امور را می‌دهند.

  1. حسادت

گاهی برخی مشکلات میان زوجین و خانواده همسر به علت حسادت است. برای مثال محبت و نوازش بی‌حد مادر به پسرش حسادت زنانه عروس را برمی‌انگیزد و درگیری به وجود می‌آورد. مادرشوهر با ازدواج پسرش، احساس می‌کند پسرش را از او گرفته‌اند. او از یک ‌طرف می‌خواهد پسرش داماد شود و صاحب زن و فرزند باشد و از طرف دیگر نمی‌خواهد از نظر عاطفی در رابطه او با پسرش شریکی به نام عروس داشته باشد. این احساس دوگانه سبب ایجاد مشکل با عروس می‌شود.

  1. سوءتفاهم

گاهی به ‌اشتباه راهنمایی والدین در حد معقول نیز دخالت محسوب می‌شود. زوجین باید پذیرای تجربیات و پیشنهاد اطرافیان باشند و هنگام ضرورت با آنها مشورت کنند. وقتی می‌توان اطرافیان را به دخالت محکوم کرد که با رفتارهای خود قدرت عمل را از زوجین می‌گیرند یا به نظرها، اهداف و اعمال زوجین برای زندگی مشترک خود بها ندهند. پس باید مرز میان راهنمایی خیرخواهانه و دخالت و تحمیل را کاملاً درک کرد تا سوءتفاهم پیش نیاید.[3]

 راهکارهایی برای روبه‌رو شدن با دخالت خانواده‌ها

جور دیگر نگاه کنید

پدر و مادر، دلسوز فرزندان خود هستند. خیلی کم پیش می‌آید پدر و مادری درباره زندگی فرزندان خود نیت بدی داشته باشند. بیشتر والدین در صورتی ‌که احساس کنند مشکلی زندگی فرزندانشان را تهدید می‌کند، نگران می‌شوند. پس به نیت خیر و دلسوزانه والدین خود و همسرتان توجه کنید.

اندازه نگه‌دارید

ساده‌ترین راه برای کم کردن میزان دخالت‌ها تنظیم روابط به‌ اندازه معقول است. اگر می‌بینید میزان دخالت‌ها بسیار زیاد است، زمان حضور در خانه فرد مداخله کننده را کاهش دهید؛ البته نه اینکه دفعات رفت ‌و آمد را کم کنید، بلکه می‌توانید زمان هر بار حضور را کاهش دهید.

خودتان، مسئول رابطه با خانواده‌تان باشید

وقتی پدر و مادر یکی از زوجین در زندگی آنها دخالت می‌کنند، خیلی خوب است که هر کدام با خانواده خود صحبت کنند؛ یعنی اگر والدین مرد دخالت می‌کنند، خودش این مسئله را مدیریت کند. مدیریت والدین شما با خودتان است.

با هم توافق داشته باشید

خود و همسرتان سعی کنید در مقابل مسائلی که در زندگی برایتان به وجود می‌آید، جبهه مشترکی داشته باشید تا در مواقع لزوم که بر اثر دخالت والدین یا اطرافیان، مسائلی در زندگی شما به وجود آمد، از یکدیگر حمایت کنید. توانایی روحی خود و همسرتان را برای تحمل مشکلات زندگی بالا ببرید و با دلگرمی بیشتری به زندگی ادامه دهید. هر چه توافق بین شما و همسرتان بیشتر باشد، امکان دخالت اطرافیان کاهش می‌یابد.

از خودتان شروع کنید

گاهی اوقات، به‌ صورت کاملاً ناخواسته، خود ما نیز در زندگی اطرافیانمان دخالت می‌کنیم. درباره چیدمان خانه آنها، برنامه‌های زندگی‌شان یا دیگر موضوعات نظر می‌دهیم و البته اسم این کار خود را دخالت نمی‌گذاریم. خوب است قبل از اظهارنظر درباره زندگی دیگران، اول با خود فکر کنید که اگر آنها درباره موضوعات مختلف در زندگی شما نظر بدهند از این کار استقبال خواهید کرد یا خیر؟

صحبت اضافه ممنوع

زمانی که حرفی برای گفتن ندارید، سکوت اختیار کنید؛ زیرا برخی افراد وقتی شروع به صحبت می‌کنند از هر دری سخنی می‌گویند و ممکن است در میان صحبت‌هایشان برنامه‌ریزی‌های آینده‌شان را نیز بگویند. طرف مقابل نیز این طور تفسیر می‌کند که شاید به دنبال مشورت گرفتن هستند؛ بنابراین شروع به دخالت، مشورت و نظر دادن می‌کند.

از تجارب دیگران استفاده کنید

دخالت اطرافیان به‌ ویژه والدین در زندگی فرزندان معمولاً از روی دلسوزی و نگرانی برای رشد، پیشرفت و آرامش آنهاست. گاهی این دخالت‌ها شکل تخریبی دارد، اما جنبه سازندگی و اثربخش هم در آن نهفته است. اصل کلی این است که اگر دخالت‌ها جنبه تخریبی دارد باید به نحو شایسته و محترمانه‌ای از آنها جلوگیری کرد، اما اگر دخالت والدین باعث رشد فردی و خانوادگی فرزندان باشد، چرا آنها باید خود را از تجارب گرانبهای والدین محروم کنند؟ عقل سلیم حکم می‌کند که از فکر و تجربه دیگران که در اختیار ما قرارگرفته است، به نحو شایسته برای بالا بردن تجربه خود در زندگی استفاده کنیم. فراموش نکنید که هر نوع دخالتی بد نیست، بلکه اولاً روش دخالت و میزان دخالت مهم است و دوم اینکه آن دخالت باعث رشد و پیشرفت خانواده و فرد شود.

محترمانه واکنش نشان دهید

اگر خانواده شما اهل دخالت در زندگی شما و همسرتان هستند، به‌ عنوان فرزندشان این پیام را با احترام و ادب به آنها بدهید که در حال دخالت در زندگی شما هستند و عملاً همین دخالت‌ها در رابطه شما مشکل به وجود می‌آورد. در ارتباطات با خانواده همسر نیز احترام آنها را حفظ کنید. همسرتان علاقه و احترام شما به خانواده‌اش را احترام به خودش به‌ حساب می‌آورد. اگر می‌خواهید همسرتان به خانواده شما احترام بگذارد، شما هم به اعضای خانواده او احترام بگذارید. پدر و مادر او را، پدر و مادر خود بدانید. در احترام به خانواده همسرتان پیش‌قدم شوید و مطمئن باشید که نتیجه مطلوب را خواهید گرفت. این کار نه ‌تنها از شخصیت شما نمی‌کاهد، بلکه به عزت و بزرگ‌منشی شما می‌افزاید و در چشم همسرتان محبوب‌تر خواهید شد.

برچسب نزنید

از زدن برچسب «دخالت کردن» به والدین همسرتان پرهیز کنید؛ اغلب راهنمایی‌های خویشاوندان و والدین با انگیزه محبت و دلسوزی انجام می‌گیرد، هرچند ممکن است گاهی اوقات راهنمایی آنان «دوستی خاله خرسه» باشد. در هر حال مصلحت نیست که صریحاً به آنها گفته شود که شما «دخالت» می‌کنید؛ بلکه باید به ‌صورت غیرمستقیم، آن‌ هم خیلی ظریف و هنرمندانه با آنها رفتار شود. مثلاً اگر پیشنهادی دارند که آن را نمی‌پسندید، همان اول مخالفت نکنید، بلکه به پیشنهاد آنها خوب گوش دهید و بعد از مدتی آن پیشنهاد را اصلاح کنید و به والدین همسرتان بگویید که «اگر این گونه عمل کنیم بهتر نیست؟» چه ‌بسا وقتی پیشنهاد شما را کارآمدتر ببینند، بگویند که این راه بهتر و صحیح‌تر است.

به خاطر خدا گذشت کنید

گاهی هم اشکال ندارد تسلیم حرف والدین خود و همسرتان شوید. برای رضای خدا و به خاطر احترام به آنها به پیشنهادشان عمل کنید؛ البته شایسته است که اگر مخالفت شما با نظر والدین کاملاً به‌حق و عاقلانه است، آن را با فرد یا افرادی که بر والدین نفوذ دارند در میان بگذارید و از آنان بخواهید تا واسطه شوند و موافقت والدین را به دست آورند.

با همسرتان صمیمی باشید

هر چه رابطه شما با همسرتان صمیمی‌تر و سالم‌تر باشد و به راحتی با هم صحبت کنید، می‌توانید انتظارات و توقعات خود را با همسرتان در میان بگذارید. در یک ‌کلام اگر با یکدیگر گفتگوی سازنده و مفید داشته باشید، دخالت‌های اطرافیان بی‌اثر می‌شود.

حواستان به زندگی‌تان باشد

اطرافیان هر چه قدر هم دلسوز زندگی شما باشند، در نهایت این شما هستید که باید مراقب زندگی‌تان باشید. پس با همسرتان نگهبان زندگی مشترکتان باشید و همسر خود را در قبال رفتار اطرافیانش مقصر ندانید.

نکات کاربردی ارتباط با خانواده‌ همسر:

 اگر بی‌مهری از آنها دیدید، توقع نداشته باشید که همسرتان بلافاصله از شما دفاع کند. این دفاع نکردن همسرتان را نیز بی‌حرمتی و بی‌اعتنایی تلقی نکنید. سعی کنید با صبر و گذشت، بر محبت خود بیفزایید و بدانید این گذشت شما نفع بزرگی برایتان خواهد داشت. چرا که سفارش بزرگان دین ما عفو و گذشت است.

 هیچ‌گاه در اختلافات میان همسر و پدر یا مادرتان نقش قاضی را ایفا نکنید؛ زیرا طرفداری از هر کدام باعث رنجش دیگری خواهد شد.

 در مواقعی که همسرتان از خانواده شما دلخور است، با صبر و حوصله به حرف‌ها و درد دل‌های همسر خود گوش دهید و از هر نوع نصیحت بپرهیزید. چرا که هر گونه نصیحت در این حالت باعث عصبانی شدن همسرتان می‌شود و به مشکلات می‌افزاید. در صورتی ‌که صبر کردن و گوش دادن به حرف‌هایش باعث تخلیه روانی او می‌شود و دامنه تحمل او را افزایش می‌دهد.

 در هر موقعیتی از غیبت و بدگویی از خانواده همسرتان بپرهیزید و بدانید بدگویی آنها آغاز جنگی است که در نهایت شما بازنده آن خواهید بود. علاوه بر این‌ زمانی که در حضور شما از آنها بدگویی می‌شود از آنها دفاع کنید و به آنها حسن‌ظن داشته باشید. سعی کنید در کلام و رفتار همان‌گونه باشید که دوست دارید خانواده همسر با شما رفتار کنند.

 هیچ‌گاه بدون مشورت با همسرتان به خانواده خود یا همسرتان اقدام یا رفتار مهمی را انجام ندهید. برای خرید، هدیه، دعوت کردن آنها برای میهمانی، به مدت طولانی به منزلشان رفتن، همراه آنها به میهمانی یا مسافرت رفتن، حتماً با همسر خود مشورت کنید. مثلاً اگر مادرتان از شما بخواهد که با او به‌ جایی بروید، پنج دقیقه از او فرصت فکر کردن بگیرید و بعد از مشورت با همسرتان به ایشان پاسخ دهید. این حق همسر شماست که با او مشورت کنید.

 هیچ‌گاه همسر خود را از نظر توانمندی مادی یا حتی معنوی و علمی با پدر یا مادر خود مقایسه نکنید؛ زیرا این مقایسه، رفتار رقابتی بین آنها را تقویت می‌کند و مشکلات زیادی برای شما به وجود می‌آورد. مثلاً آقایان بهتر است که هیچ‌گاه مهارت آشپزی و دست‌پخت همسرشان را با آشپزی و مهارت مادر خود مقایسه نکنند. خانم‌ها نیز بهتر است هیچ‌گاه لیاقت و شایستگی‌های شغلی و کاری همسرشان را با لیاقت و شایستگی‌های پدر یا برادرشان مقایسه نکنند؛ زیرا این کار باعث به وجود آمدن رفتار رقابت جویانه و حسادت آمیز در بینشان می‌شود و آنها را از یکدیگر دور می‌کند.[4]

 اگر والدین همسرتان از او انتظاراتی دارند که انجام آنها موجب ضایع شدن حق شما و گاهی ظلم به شما می‌شود، همسرتان باید با حفظ احترام والدین و بدون کمترین اهانت، به انتظارات بیجای آنها توجهی نکند و حقوق شما را در نظر بگیرد. از سوی دیگر، اگر شما نیز توقعاتی داشته باشید که حقوق والدین همسرتان پایمال شود، او باید بدون توجه به این توقعات نابجا، احترام شما و آنها را حفظ کند.

 اگر اختلاف فرهنگی یا حتی طبقاتی با خانواده همسرتان دارید، می‌توانید با صبر، گذشت و پیدا کردن وجوه مشترک، در صدد سازگاری باشید. هرگز فراموش نکنید اگر خانواده همسرتان نبودند چنین همراهی در زندگی نداشتید، پس به شکرانه بودن با همسر خوبتان، با خانواده او مهربان باشید.

 در صورت مشاهده وابستگی افراطی همسر به خانواده‌اش، علت این وابستگی را جستجو کنید. اگر رفتار شما باعث این وابستگی شده است، خودتان را تغییر دهید؛ زیرا ممکن است به دلیل کمبود عاطفه بین شما و همسرتان او به‌ طور افراطی به پدر و مادر خود گرایش پیدا کند.

 هرگز درصدد قطع رابطه میان همسرتان با خانواده‌اش نباشید؛ زیرا با قطع شدن این ارتباط، خلأ روحی در او ایجاد می‌کند که تأثیر مستقیمی در زندگی‌اش خواهد گذاشت؛ بنابراین اگر به همسرتان علاقه‌مند هستید باید برای خانواده او نیز احترام قائل باشید. حتی اگر خانواده او را نمی‌پسندید.

 تا حد امکان در همسایگی خویشاوندان درجه ‌یک زندگی نکنید. در روابط انسان‌ها موقعیت مکانی نقش مؤثری ایفا می‌کند. اگر محل زندگی شما زوج‌های جوان در نزدیکی بستگان باشد، به ‌طور طبیعی ممکن است مشکلاتی برای شما ایجاد شود، اما با دوری از یکدیگر این اوضاع پیش نمی‌آید. قدری دوری از یکدیگر حافظ حرمت‌ها و احترام‌هاست. البته در این موضوع باید موقعیت های ویژه را در نظر گرفت. گاهی نزدیک بودن زوج به پدر و مادر ضرورت می‌یابد. مثلاً زمانی که پدر و مادر بر اثر کهولت سن و بیماری به مراقبت و کمک نیاز دارند، باید نزدیک آنها زندگی کنید تا با خدمت به آنان خیر و برکت الهی نصیبتان شود.

 بدیهی است توجه به خویشاوندان همسر، مربوط به هر دوی شماست و کوتاهی هر یک از شما در این روابط، قصور دیگری را به دنبال خواهد داشت؛ بنابراین، برای حفظ روابط متقابل و جلوگیری از بروز مشکلات در خانواده، بر هر یک از شما لازم است به رعایت حقوق والدین و خویشاوندان همسر اهمیت دهید.[5]

[1]. خانواده موفق (120 اصل همسرداری و تربیت فرزند)، مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، ص 81.

[2]. «أَکرِمْ عَشِیرَتَک فَإِنَّهُمْ جَنَاحُک الَّذِی بِهِ تَطِیرُ وَ أَصْلُک الَّذِی إِلَیهِ تَصِیرُ وَ یدُک الَّتِی بِهَا تَصُول»؛ نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص 405.

[3]. مشاوره و روان درمانی خانواده با رویکرد فرهنگ ایرانی، سید مهدی حسینی، ص 75، 159-174.

[4]. معماری عشق پایدار در زندگی زناشویی، سید مسعود راد، ص 308-312.

[5]. خانواده موفق، زهرا رحیمی یگانه، ص 141-156.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا