- عامل نوزدهم: حفظ اسرار خانوادگی
یکی از عوامل مهمی که برای حفظ حریم زندگی زناشویی لازم است، حفظ رازها و اسرار درون خانه است؛ زیرا خانواده و فضای روابط زناشویی محیطی خصوصی و محرمانه است.
در زندگی زن و شوهر، اسرار و ناگفتنیهایی وجود دارد که تنها با همسر و شریک زندگی خود میتوان مطرح کرد و بازگو کردن آن برای افراد دیگر شایسته نیست.
زن و شوهر باید محرم اسرار یکدیگر باشند و مانند همدمی امین، مطمئن و دلسوز، عیوب یکدیگر را بپوشانند و از افشای اسراری که ممکن است باعث دردسر و اختلاف شود، خودداری کنند. همسر شایسته رازهای خود را در سینه نگه میدارد و به دیگران منتقل نمیکند، این خود از بسیاری ناملایمات جلوگیری میکند. چرا که افشای راز، سقوط زندگی است.[1]
وقتی مرد اسرار خود را به همسرش میگوید، از او توقع دارد راز او را همچون امانت گرانبها نزد خود نگه دارد. زن نیز باید رازدار همسرش باشد و با حفظ امانت به وظیفه خود عمل کند؛ زیرا مال و آبروی همسر و اسرار زندگی همه امانتی در دست زن محسوب میشوند.
از طرف دیگر زن نیز امانتی در دست شوهر است و مرد باید بتواند به بهترین شکل از او محافظت کند. این مطلب شامل اسرار زن نیز میشود. زن و شوهر باید بکوشند تا امانتدار خوب و شایستهای باشند؛ بنابراین رازداری همسر نشانه امانتداری، الفت، دلسوزی، بزرگواری، سعهصدر و خداترسی اوست.[2]
قرآن کریم در تعبیری زیبا و سنجیده میفرماید: «زن و مرد لباس یکدیگر هستند».[3]
خاصیت لباس این است که علاوه بر ایجاد گرمی و زینت بودن، عیبهای جسمانی فرد را میپوشاند. زن و مرد نیز همانند لباس که حافظ تن و حجابی بر روی عیبهای بدن است، باید عیبها و اسرار همدیگر را بپوشانند؛ زیرا عیوب اخلاقی و رفتاری همسر مهمترین راز در زندگی مشترک است.
البته لازم است در اینجا نکتهای تذکر داده شود و آن توجه آگاهانه به سوءتعبیرها و پرهیز از آنهاست. غالباً میان زوجین بیش از همه امکان کجفهمی و سوءتعبیر وجود دارد. یکی از سوءبرداشتها میان زن و شوهر برداشت غلط از رازداری است که به پنهانکاری تعبیر میشود. همسران باید بدانند که رازداری متفاوت از پنهانکاری است و لازمه زندگی مشترک، رازداری است نه پنهانکاری.
آثار رازداری در زندگی زناشویی
یکی از مهمترین نیازهای همسران این است که در زندگی مشترک احساس آرامش و امنیت کنند. بیشک یکی از مهمترین دستاوردهای ازدواج باید رسیدن به سطح آرامش بیشتر باشد و یکی از راههای رسیدن به آرامش، رازداری است. رازدار نبودن زن یا شوهر، موجب نگرانی و اضطراب میشود. علاوه بر این وقتی فردی میبیند همسرش مسائل زندگی را (به ویژه مسائلی را که مایل نیستند افشا و علنی شود) در سینه نگه میدارد، روز به روز بیشتر به او اعتماد میکند و به راحتی خصوصیترین حرفهای خود را با او در میان میگذارد و صادقانه رفتار میکند. این صداقت و اعتماد که نتیجه رازداری است، به مرور عشق و علاقه زوجین را بیشتر میکند.
رازداری همسران موجب کسب اجر معنوی و ارتقای منزلت انسانی نیز میشود.
امام صادق (ع) میفرمایند: «کسی که عیب مؤمنی را که از آشکار شدن آن میترسد بپوشاند، خداوند هفتاد عیب از عیبهای دنیا و آخرت او را میپوشاند».[4]
افراد رازدار، در نگاه مردم ارزش بیشتری دارند و مردم به آنها به دیده احترام و اطمینان نگاه میکنند. در واقع هر که سرّ خود را پنهان کند، همیشه رشته زندگی به دست اوست.[5]
دلایل افشای راز
- پوشاندن حقارت درونی خود
افرادی که به نحوی از ضعف شخصیت رنج میبرند و دچار حقارتهای درونی هستند، چنانچه به تربیت نفس و خودسازی نپردازند ممکن است بخواهند این حقارت شخصیت خود را در دیگران جستجو کنند و با افشای راز افراد، آنان را تحقیر کنند و آزار دهند.
- نبود ارتباط عاطفی میان زن و شوهر
معمولاً انسان در رویارویی با مشکلات و بحرانهای زندگی، برای چارهجویی و کاهش فشار روحی و آرامش درونی، به دنبال گفتن مشکل خویش و درد دل کردن با شخص دیگری است. درد دل کردن با دیگران یک واکنش طبیعی و نوعی تخلیه روانی هیجانات به شمار میرود که در مواردی برای تسکین انسانها نتیجهبخش است.
زن و شوهری که ارتباط عاطفی و روحی بسیار کمی با یکدیگر دارند، فرصتی پیدا نمیکنند تا مشکلات و ناراحتیهای خود را به همسرشان بگویند، با همسر خود درد دل کنند و رازشان را برای او بگویند؛ بنابراین حرفهایی که باید به همسر گفته شود، گاهی از حریم خانواده به خارج سرایت میکند و فرد به دنبال گوش شنوای دیگری در بیرون از خانه برای شنیدن میرود.
- پرحرفی
برخی افراد بهگونهای افراطی دچار بیماری پرحرفی و نقل ریز و درشت مسائل زندگی خصوصی خود و همسرشان برای دوستان هستند. این گروه تمایل عجیبی به گفتن جزئیترین موضوعات خصوصی و خانوادگی خود به دیگران دارند. حتی گاهی ملاحظات اخلاقی را نیز نادیده میگیرند و بیپرده درباره عادات کاملاً خصوصی همسرشان یا مناسبات خاص زناشویی و یا اختلافات گوناگونی که با او دارند سخن میگویند و بیدریغ اسرار خانوادگی خود را به حراج میگذارند.
زن و شوهر باید بدانند که هیچکس به جز خودشان محرم همه اسرار آنان نیست. حتی بستگان درجه یک مانند پدر و مادر و برادر و خواهر نیز نمیتوانند به طور کامل مرزهای اختصاصی اسرار خانوادگی شخص را نادیده بگیرند.
- انتقادناپذیری زن یا شوهر
انتقاد باید با شیوه انسانی و به قصد اصلاح رفتار طرف مقابل انجام گیرد تا باعث رشد شود، اما در صورتی که یکی از زوجین تحمل شنیدن انتقادات سالم و سازنده را نیز نداشته باشد. فرصت بحث درباره مطالبی که باید بین خودشان گفته شود را از دست میدهد و ممکن است از درون آنها، رازهای زندگی سر برآورند و با دیگران مبادله شوند. البته این سخن به معنای تأیید رفتار فرد مقابل نیست، بلکه به این معناست که گاهی رفتار نامناسب خود ما و عدم انتقادپذیریمان، باعث آسیب به زندگی مشترک میشود.
- الگو گرفتن از روابط والدین
فرزند کوچکی که میبیند مادرش رازهای زندگی زناشوییاش را به والدین خود میگوید و به حساب درد دل کردن، همسرش را نزد مادر خویش خراب میکند، از او الگو میگیرد. مردی که به فرزند کوچکش میسپارد که در غیاب پدر، مراقب مادر باشد و گزارش او را بدهد، بذر بیاعتمادی را در دل کوچک فرزندش میکارد. چنین کودکی چگونه میتواند در آینده رازنگهدار خوبی باشد؟[6]
- اختلاف و دعوای همسران
حفظ اسرار خانواده به ویژه روابط زن و شوهر با یکدیگر، در هر موقعیتی لازم است و در موقعیتهای خاص که اختلاف نظری میان همسران ایجاد میشود، اهمیت بیشتری پیدا میکند؛ بنابراین اگر فردی با همسرش اختلاف پیدا کرد یا حتی کارشان به مشاجره کشید، لازم نیست بلافاصله موضوع را با ذکر جزئیات برای دوست و همسایه و حتی والدین و بستگان بازگو کند.
اگر سطح اختلافات خانوادگی به حدی رسید که دیگر قادر به حل آن نیستند و چارهای به جز کمک گرفتن از دیگران ندارند، مشورت کردن با نزدیکان مانعی ندارد، اما نباید بیش از حد لازم اسرار خود و همسر را فاش کرد.
هر چه پای دیگران به میان کشیده میشود، حتی اگر با هدف خیرخواهانه و برای حل اختلاف باشد، موضوع پیچیدهتر و مقاومت طرفین در برابر یکدیگر بیشتر میشود. با آنکه در گفتار بزرگان و حتی در برخی آموزههای دینی ما توصیه شده که در مواقع اختلاف میان زن و شوهر، بزرگترهای فامیل طرفین وساطت کنند، اما به نظر میرسد که این کار در مراحل پیشرفته و بغرنج مفید است و نه از ابتدا؛ بنابراین همسران باید تلاش کنند که حتیالمقدور مشکلات و اختلافات خود را خودشان و بدون دخالت دیگران حل و فصل کنند.
بعضی همسران نیز عادت به بدگویی و ابراز نارضایتی از همسر خود در محافل دوستانه با همجنسان خود دارند. این عادت اختصاص به زن یا مرد ندارد و متأسفانه در میان هر دو مشاهده میشود، اما به نظر میرسد به خاطر وضعیت اجتماعی جامعه که عموماً زنان بیش از مردان با یکدیگر درد دل میکنند و درباره مسائل زندگی خود سخن میگویند، این عارضه در میان آنها شایعتر است.
اگر شکایت از همسر و انتقاد و بدگویی و گلایه از او نزد دیگران، به خاطر بی توجهی به خواستههای زن، بهویژه خواستههای مادی و رفاهی چه در غیاب همسر و چه در حضور او انجام شود، موجب شکسته شدن حرمت خانواده خواهد شد این کار تنها اعتبار شوهر را خدشهدار نمیکند، بلکه به موقعیت کلی خانواده لطمه میزند.[7]
پیامبر (ص) میفرمایند: «سزاوار نیست که زن خواستههای بیش از توان شوهر را از او بخواهد و درست نیست که شکایت و گلایه او را با هیچیک از مردم، چه نزدیکان باشد و چه از آشنایان دور، مطرح کند».[8]
عواقب افشای اسرار خانوادگی
رازدار نبودن، اعتماد و اطمینان زوجین به یکدیگر را از بین میبرد و سبب شروع پنهانکاریها و تبعات منفی آن میشود. طرف مقابل را به شدت دلخور و ناراحت میکند و منجر به ایجاد تنش و دعوا در روابط زوجین میشود. چه بسیار خانوادههای نوپایی که زندگی آنها فقط به خاطر فاش شدن یک راز متلاشیشده است و چه بسیار مردان و زنانی که به خاطر فاش شدن رازشان تمام زندگی آنها با بدبینی به همسرشان سپری شده است و هرگز نتوانستهاند برای بار دیگر به همسرشان اعتماد کنند.[9]
[1]. «إِفْشَاءُ السِّرِّ سُقُوطٌ»؛ تحف العقول، ص 315.
[2]. اسرار خوشبختی، نسرین مهدوی، ص 54-58.
[3]. «… هُنَّ لِباسٌ لَکمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ…»؛ سوره بقره، آیه 187.
[4]. الکافی (ط – دارالحدیث)، ج 3، ص 511.
[5]. الکافی (ط – دارالحدیث)، ج 15، ص 364.
[6]. ر.ک: «یک راز مهم زناشویی»، سید مجتبی حورایی، مجله راز، پنج شنبه، 31 فروردین 1391ه.ش.
[7]. رازها و کرشمهها (دنیای همسران جوان)، احمد پورنجاتی، ص 55- 60.
[8]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 14، ص 242.
[9]. خانواده موفق (120 اصل همسرداری و تربیت فرزند)، مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، ص 22.