• عامل چهاردهم: صمیمیت و همدلی

صمیمیت عمیق‌ترین نوع رابطه میان دو نفر است. صمیمیت، احساس نزدیکی و شریک شدن در دنیای خصوصی دیگری است. از نظر روان‌شناسان این واژه به معنای تبادل احساس‌ها و خواسته‌های اصیل فرد است، بدون اینکه وی قصد پنهان‌کاری یا سوءاستفاده از طرف مقابل را داشته باشد. در این رابطه هیچ پیام پنهانی وجود ندارد. رابطه صمیمانه بیش از هر رابطه دیگری، نیازهای عاطفی فرد را تأمین می‌کند. افرادی که با یکدیگر صمیمی می‌شوند، می‌توانند بدون کنترل کردن یکدیگر با هم ارتباط برقرار کنند، حرف دلشان را به یکدیگر بگویند و ارتباطی عاشقانه، دوستانه و لذت‌بخش با هم داشته باشند.

نیروی صمیمیت به محکم شدن پایه‌های ارتباط در زندگی و اعتماد و احترام منجر می‌شود. صمیمیت عاطفی، جنسی و هیجانی، منابع انرژی زندگی مشترک به شمار می‌آید. یعنی با کمک آن می‌توانید به میزان زیادی بقای رابطه‌تان را تضمین کنید.

مثلث عشق یک نظریه روان‌شناسی است که می‌گوید رابطه عاشقانه زن و مرد مانند یک مثلث با سه ضلع (سه عنصر) است: «صمیمیت»، «شهوت» و «تعهد». بهترین عشق به مثلث متساوی الاضلاع شباهت دارد که هر سه عنصر آن تقریباً مساوی باشد.

صمیمیت به زنده ماندن عشق کمک می‌کند. با صمیمیت می‌توانید بسیاری از کدورت‌ها را فراموش کنید. اگر شما سعی کنید نیازهای همسرتان را برآورده کرده و او را از عشق و مهربانی خود سرشار کنید، هر دو احساس صمیمیت و نزدیکی خواهید کرد.

صفا و صمیمیت علاوه بر اینکه نگهدارنده زندگی مشترک است، به زن و مرد کمک می‌کند بتوانند بر مشکلات پیروز شوند. وقتی صفا و صمیمیت نباشد کوچک‌ترین مشکل ایجاد شده می‌تواند در زندگی مشترک مخرب باشد.

زنان راه‌های بسیاری برای ارتباط برقرار کردن و احساس صمیمیت دارند، اما تعریف مردان از صمیمیت کمی با زنان متفاوت است. مردان در واقع به صمیمیت علاقه‌مند هستند، اما معنی صمیمیت را بیشتر در رابطه جنسی می‌گنجانند. وقتی از آن دچار محرومیت می‌شوند، ناامید و ناراحت هستند. اگر زن از دیدگاه مرد درباره امور جنسی با خبر باشد، بسیار آسان‌تر می‌تواند با آن مواجه شود. این عقیده کهنه که مرد فقط می‌خواهد از زن استفاده کند، صحت ندارد.

زن‌ها صمیمیت را با مردی می‌خواهند که دوستش دارند. آنها در پرتو دوست داشتن، آرامش خاطر پیدا می‌کنند و دل و جان خود را به روی همسرشان می‌گشایند.

میزان صمیمیتی که زن و شوهر با هم دارند اغلب نمایانگر میزان سلامت رابطه‌شان است. همسرانی که از هم‌نشینی با هم لذت می‌برند و خیلی راحت درباره افکار و احساساتشان با هم حرف می‌زنند، بیشتر به یکدیگر احساس نزدیکی و همبستگی می‌کنند. حس می‌کنند رابطه‌شان خاص و ارزشمند است؛ چیزی که برایش ارزش قائل‌اند و می‌خواهند آن را محترم بشمارند.[1]

 فواید صمیمیت

راه دادن همسر به دنیای خصوصی چند فایده مهم دارد:

 زخم‌های کهنه التیام می‌یابد؛ اگر خاطره دردناکی از گذشته دارید، با بیان آن می‌توانید با همسرتان درد دل کنید و به صمیمیت و آرامش برسید؛

 مانع از ایجاد سوءتفاهم می‌شود؛ این شاید مهم‌ترین دلیل برای تقسیم صمیمانه عواطف و افکار باشد. وقتی حرف نمی‌زنید، همسرتان چاره‌ای ندارد جز اینکه خودش حدس بزند در ذهن شما چه می‌گذرد و بر اساس حدس خود عمل کند. درصد بالایی از سوءتفاهم‌ها به خاطر نداشتن ارتباط صمیمانه رخ می‌دهد؛

 زمینه و فرصت تأیید شدن ایجاد می‌کند؛ وقتی درباره افکار، احساسات و تجربیاتتان صحبت می‌کنید به همسرتان فرصت می‌دهید شما را تحسین کند، خواه بابت حل مسئله کاری باشد، خواه کنار گذاشتن عادتی مخرب و یا مدیریت مشکلی احساسی؛

 غلبه بر شرمساری را ممکن می‌کند؛ گشودن درهای قلبتان شجاعت می‌خواهد، مخصوصاً اگر در گذشته ضربه روحی خورده باشید، اما این تنها راهی است که می‌توانید در رابطه‌تان صمیمیت واقعی ایجاد کنید و عشق، اعتماد و پذیرشی را که لایقش هستید بین خود بیافرینید.[2]

 راه‌های صمیمی‌تر شدن با همسر

برای صمیمی‌تر شدن با همسر راه‌های زیادی وجود دارد از جمله:

 سرگرمی‌های مفرح

فعالیت‌هایی که می‌توانید با هم از آنها لذت ببرید، روح کودکانه و بازیگوشی را در شما بیدار می‌کند؛ ورزش، بازی، فعالیت‌های خلاقانه و حتی رابطه جنسی، گزینه‌های خوبی برای ایجاد صمیمیت هستند.

 فعالیت‌های گروهی

سپری کردن وقت با دیگران می‌تواند پیوند میان زن و شوهر را محکم‌تر کند، چون باعث شکل‌گیری «ما» یی می‌شود که از «آنها» متمایز است.

 وقت گذرانی‌های صمیمانه

زمانی که با هم تنها هستید و فرصت برای صحبت کردن مناسب است، می‌توانید بیرون بروید و با هم قدم بزنید، غذایی بخورید یا فقط در پارک یا رستوران بنشینید. کاری که می‌کنید چندان اهمیتی ندارد، به شرطی که حواس شما از یکدیگر پرت نشود.

 فعالیت‌های مفید مربوط به خانه

این فعالیت‌ها نیازمند کار تیمی هستند و باعث ایجاد صمیمیت می‌شوند. کمک می‌کند حس کنید هدف و ریشه‌های مشترک دارید؛ مثلاً خرید کردن، غذا پختن، رسیدن به باغچه، چیدمان وسایل یا تمیزکاری.

 صمیمیت و رابطه جنسی

زن و مرد دو نوع محرک جنسی دارند. یکی میل به صمیمیت مدام با انسانی دیگر و دیگری شهوت، یعنی ارضاء تمایلات جنسی زیست شناختی. زمانی که مردی در رابطه غیرهدفمند و بی‌معنا با زنی همبستر می‌شود، هدفش تنها دفع شهوت آنی است و از آنجا که چنین رابطه‌ای فاقد صمیمیت است، عطش جنسی او را فرو ننشانده و ذهنش را نیز آشفته می کند. چنین حالتی برای زن نیز صدق می‌کند؛ بنابراین اگر همسران از لحاظ عاطفی و احساسی درگیر نشوند، مقاربت چیزی نخواهد بود جز رفع نیاز زیستی.

معاشقه متقابل، مشارکت عاطفی را افزایش می‌دهد؛ بنابراین نباید از معاشقه طولانی و خلاق ترسید. تنها در  این صورت است که صمیمیت عاطفی برقرار می‌شود. به هر حال صمیمیت برای امتداد ارتباط زناشویی بسیار ضروری است و وقتی کارایی دارد و به سلامت رابطه کمک می‌کند که دوطرفه باشد. مثل یک الاکلنگ که نمی‌توان دو نفر با دو وزن بسیار متفاوت را روی آن گذاشت و بازی کرد. صمیمیت یک سویه یک باج دهی عاطفی است و هیچ کمکی نمی‌کند.[3]

 همدلی

همدلی یکی دیگر از مهم‌ترین مهارت‌های زندگی است. همدلی را در روان‌شناسی امروز می‌توان «شناخت و درک احساسات دیگران بر اساس اصول مشترک» تعریف کرد. با این تعریف، همدلی بر درک دلالت دارد، یعنی اینکه بفهمیم طرف مقابل چرا چنین کاری را می‌کند یا چرا چنین حسی دارد.

یکی از انتظاراتی که هر فرد از همسر خود دارد، این است که او را درک کند، با او تفاهم داشته باشد و در برابر مشکلات، با او همدلی و همکاری کند و در حل آن بکوشد. این انتظار در زندگی مشترک طبیعی است، اما باید توجه داشت که این مسئله دو طرفه است؛ یعنی همان‌طور که مرد از همسر خود توقع دارد که او را درک کند، او نیز باید همسرش را درک کند؛ بنابراین درک همسر وظیفه‌ای است که هر یک از زن و شوهر باید در زندگی مشترک به آن توجه داشته باشند.

درک موقعیت و مشکلات همسر موجب می‌شود که انسان به نیکی‌های همسر توجه بیشتری کرده و قدردان زحمات او باشد. بر عکس کسی که همسر خود را درک نمی‌کند، تمام تلاش‌های او را نادیده می‌گیرد، عیب‌ها و کاستی‌های همسر در پیش چشمش بسیار جلوه می‌کند و نه تنها قدردان همسرش نیست بلکه با زخم زبان‌های خود نشاط زندگی را از او می‌گیرد.

عوامل مؤثر در درک همسر

اولین شرط درک همسر و همدلی با او، رها شدن از خودبینی و خودخواهی است. فرد خودپسند با بی‌توجهی به عیب‌های خود، تقصیر را به گردن دیگران می‌اندازد، به همین دلیل دیگران از او ناراضی هستند. او تنها به فکر منافع خود است و همسرش را نیز برای ارضای تمایلات و برآوردن خواسته‌های خود می‌خواهد، اما غافل از اینکه همسرش نیز نیازها، مشکلات و خواسته‌هایی دارد که باید تأمین شود؛ بنابراین، خودبینی مانع درک همسر است و تا این مانع بزرگ از بین نرود، تفاهم بین همسران به وجود نخواهد آمد. برای حل این مسئله خود را جای همسرتان بگذارید تا او را بهتر درک کنید.

دومین شرط لازم برای همدلی این است که انسان به خوبی از حالات روحی خود، آگاهی داشته باشد تا بتواند درک صحیحی از روحیات دیگران پیدا کند. کسی که شناخت درستی از خود نداشته باشد، در شناخت دیگران نیز ناتوان خواهد بود.

مرحله دیگر، شناخت مشکلات و گرفتاری‌های همسر است. هر انسانی در زندگی درگیر مشکلات مختلفی است که فشارهای روحی بر او وارد می‌کند و درک او بدون شناخت آنها میسر نیست. هر کدام از زن و مرد برای خود مشکلاتی دارند که دیگری باید آن را درک کند. زن باید بداند که همسرش برای تأمین مخارج زندگی با سختی‌ها و گرفتاری‌های فراوانی روبه‌روست و ممکن است گاهی به علت فشار زیاد زندگی، کنترل رفتار خود را از دست داده و با او بداخلاقی کند، مرد نیز باید مشکلات زن را در اداره کارهای خانه در نظر بگیرد و زحمات او را کوچک نشمارد؛ چرا که انجام وظایف خانه گرچه به نظر ساده می‌آید، اما نیازمند حوصله فراوان و کوشش بسیار است و چه بسا از توان معمولی مرد خارج باشد. توجه جدی و دلسوزانه به مشکلات همسر موجب همدلی و تفاهم بیشتر و درک بهتر یکدیگر خواهد شد.

فواید درک همسر

درک همسر و تفاهم داشتن با او، در ایجاد سعادت خانوادگی و از بین بردن اختلاف، نقش اساسی دارد. در اینجا به آثار مهم آن اشاره می‌کنیم:

 کم شدن توقعات

اولین اثر درک همسر، واقع‌بینی به اوست. فرد قبل از درک مشکلات و مسائل همسر، چه بسا انتظارات غیر واقع‌بینانه‌ای از او داشته باشد و چون انتظاراتش برآورده نمی‌شود، اختلافات خانوادگی شروع می‌شود، اما با درک همسر و شناخت وضعیت او، توقعات از همسر با توان او تنظیم می‌شود و بدین گونه محیط خانه به دور از هرگونه توقع بیجا به سلامت و آرامش مزین می‌شود.

 همکاری بیشتر با همسر

اگر انسان همسر خود را درک و مشکلات و گرفتاری‌های او را با تمام وجود لمس کند به اندازه توان خود در کمک به او می کوشد. مثلاً اگر زن، شوهر خود را درک کند نه تنها سعی می‌کند در رفع مشکلات به او کمک کند بلکه با تقویت روحیه او و از بین بردن ناراحتی همسر، بزرگترین پشتیبان روحی او خواهد بود. زنی که با شوهر خود تفاهم دارد، نه تنها خدمت به همسر را با تکلف و زحمت انجام نمی‌دهد، بلکه با میل خود در رسیدگی به همسر می‌کوشد، بدین گونه، هم در تأمین سعادت خانوادگی خود می‌کوشد و هم از اجر معنوی و پاداش اخروی آن بهره‌مند می‌شود.

 همدلی و هماهنگی در زندگی

اثر دیگر درک همسر، ایجاد همدلی و هماهنگی در زندگی مشترک است؛ همسرانی که با هم تفاهم ندارند، هر کدام بدون توجه به مشکلات و علایق دیگری و بدون هماهنگی و همدلی با او، زندگی خود را تنظیم می‌کند و این باعث به وجود آمدن اختلاف در زندگی می‌شود؛ در حالی که با درک موقعیت همسر و شناخت روحیات او، می‌توان به همدلی و هماهنگی بیشتری دست یافت. چنین همسرانی در زندگی پشتیبان یکدیگر و در مشکلات غم خوار هم هستند.

[1]. ر.ک: معجزه صمیمیت، زهره اسماعیل بیگی- حمیدرضا غلامرضایی، ج 2، ص 363-364 ؛ 100 نکته پیرامون آسیب‌های زندگی زناشویی، اسکندر بلوکی، ص 21.

[2]. ر.ک: بهبود روابط زناشویی به زبان آدمیزاد، پائولا هال، ترجمه: لیلا رسولی، ص 100-103.

[3]. رازهای نهفته جنسی، مهدی مطلق پیروز، ص 22.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا